گرده شمالی سبلان - 16 شهریور 1402

گرده شمالی سبلان

یا گرده تبریزی ها

یا گرده آذری ها

آپلود عکس

http://www.uplooder.net

صبح خیلی زود طرفای 4 از تهران راه افتادیم. عملا شب من 2 ساعت خوابیده بودم.

چند روز تعطیلات بود و آخر شهریور و ترافیک مسافرت های تابستونی.

توی مسیر چنتا تصادف شده بود و حسابی ترافیک کرده بود. ولی بازم به نسبت خوب بود.

طرفای 3 رسیدیم اردبیل. من خیلی موافق نبودم ولی نهایتا تصمیم بر این شد که بریم پل معلق مشکین شهر.

تا بریم و و برگردیم و بریم روستای لاهور محل اقامت و برسیم رستوران برای شام قبل برنامه شد 9 شب.

برق هم رفت و شام تا 10 اینا طول کشید یکم هم برای فردا خرید داشتم بیشتر آب. تا برسیم و کوله رو ببندیم و بخوابیم شد 12.

کوله ها رو سبک بستیم و میدونستیم برنامه حدود 12 ساعت طول خواهد کشید.

ساعت 4 بیدار شدیم 4 و نیم زدیم بیرون 5 شابیل بودیم 6 استارت زدیم.

6 نفر بودیم یکدست و سریع و میدونستیم چی کار باید کنیم و عملا اتلاف وقت نداشتیم.

سوار لنروور شدیم و یه جایی وسط مسیر پیاده شدیم. باد خنکی میومد و یکم چیلی بود.

آپلود عکس

اول مسیر خاکی بود و شیب کم. حدود 3550 بودیم که استارت زدیم. 2 شب کم خوابی حسابی داشت فشار میاوورد.

دشت رو جلو رفتیم. یک یال خاکی دست چپ بود و ادامه دادیمش. تا رسیدیم به یک یال شن اسکی پر شیب و بسیار بسیار ریزشی.

فکر کن یال درختی علم کوه با اون شیب ولی شن اسکی سیاه سنگ ها با همون میزان ریزش با این تفاوت که پا تا مچ میرفت تو شن!

آپلود عکس

رسیدیم بالای شن اسکی و یک تراورس داشتیم. شن اسکی و دست به سنگ همزمان.

تا رسیدیم پای گرده

مسیر 2 مسیر گرده ای نشون میداد

یکی خیلی بزرگ هستش و بین شمالی و شمال شرقی هستش که به نظر راه نمی داد

یکی هم یک یال گرده ای بود که دقیقا به موازات یخچال شمالی سبلان بودش. خود یخچال سمت چپ داخل فیس هستش که قسمت بالایی تاج یخچال مشخص هستش. ولی گرده از یکم چپ تر و بیرون تر شروع میشه.

آپلود عکس

آپلود عکس

هلمت ها رو سر کردیم و چالش اصلی شروع شد.

اول اینکه کل منطقه ریزشی بود

دوم اینکه دست به سنگ ها طولانی و نسبتا جدی بود.

از یه جایی به بعد که برف و یخ هم اضافه شد و داخل تنوره و قیف ها یخ بلور صیقلی داخلش بود که قشنگ باید سنگ ها بغل میکردی تا رد بشی😂

آپلود عکس

آپلود عکس

یه جای یه فیسی بود یه سنگ خیلی بزگ 10 - 12 متری که شرقش که معکوس بود . جنوبش هم که صاف بود غربش هم که راه میداد یخ بلور بود که فیلمش هستش. فقط اونجا دست به سنگش یکم جدی تر میشد. نمیگم حتما هارنس و حمایت میخواست. ولی جدی تر از بقیه جاهای مسیر بود.

مثلا اگر بخوام بگم گرده آبک و خط الرس دوبرار خیلی جدی تر بودن که بدون حمایت رفته بودیم!

ولی خود اینکه توی برنامه بالاخره یکبار با حمایت بریم و این وسایل از نویی در بیاد هم خوب یود. 😂🤣

آپلود عکس

یکم بالاتر شیب مسیر کم شد و کم کم کفی شد و یکم بعدش سنگ محراب و قله مشخص شد

اندازه نیم ساعت هم رفتیم و رسیدیم قله.

باد میومد و چیلی بود حسابی

آپلود عکس

آپلود عکس

یکم استراحت کردیم و خوراکی خوردیم. طرفای 12:30 تا 13 قله بودیم . بعدشهم از مسیر نرمال شمال شرقی اومدیم پایین 4 بعد از ظهر هم برنامه تموم شد.

نفری 250 نقد دادیم و رفتیم پایین و یه لباسی عوض کدیم و پریدیم تو آب گرم شابیل

هعی سرد و گرم کردیم. خلی حال داد. دوش گرفتیم وخستگی رو شست برد. بعدشم رفتیم یه شام صحیحی خوردیم. کلا اونجا قیمت گوشت وکباب خیلی خوب بود.

شب هم تصمیم گرفتیم بین حرکت و خوابیدن زنجان و خوابیدن لاهور و راه افتادن 3 صبح دومی رو انتخاب کنیم.

این شد که برای سومین شب کم خوابیدیم. من روی خواب حساسم و این بیخوابی حسابی کلافم کرده بود.

واقعا هم 3 راه افتادیم و طرفای 11 رسیدیم تهران.

Distance: 8.73 km

Total Time: 10 h

Ascent: 1459 m

۱- امیر شرافتی ( سرپرست ) ☆

۲- آقای سید حسین معینی فر

۳- آقای مهرداد محمدی ☆

۴- خانم نسیم جلالیان

۵- آقای علی الماسی ☆

۶- آقای مهدی حسینی

مستند صعود سبلان از گرده شمالی روی یوتیوب

مستند صعود سبلان از گرده شمالی روی آپارات

ترک مسیر سبلان از گرده شمالی

قله شاه دژ - 1402/06/03

منطقه ارنگه کرج شمال غربی استان کرج

از کنار زمین فوتبال استارت زدیم و تا قسمت هایی پاکوب داشت. تا اینکه یهویی وارد دست به سنگ میشید.

توی مستند تمام قسمت هایی که باید برید رو فیلم گرفتم و میشه تشخیص داد.

آپلود عکس

آپلود عکس

اولین دست به سنگ به سمت راست میرید. و به قسمت دیواره ای میخورید که به نظر میرسه که از سمت راست راحت تر باشه ولی مسیر اصلی دست چپ هستش باید کمی بالا برید و تراورس کنید و پس دیواره خواهید رفت و بعد از گذر از یک تیغه مانند مسیر تقریبا مشخص میشود و به بالای قله فرع شاه دژ که تابو هم دارد میرسید. یک سنگ آسیب شکسته و تعداد زیادی حفاری خواهید دید و پس از این روی خط الراس خواهید بود.

میتوانید از توی تیغه ها یا از سمت راست آن تراورس کنید که پاکوب هم دارد.

آپلود عکس

حتی تراورس های مسیر ساده نخواهد بود.

جنس سنگ ها خوب هستند ولی بعضی قسمت ها سست و ریزشی هستند.

اگر بخوام نسبت بدم ریزشی تر از سیاه سنگ ها ولی نه به بدی تیغه های غره داغ دوبرار

در نهایت به قله اصلی شاه دژ می رسید که هیچ تابلویی نداره

تا اینجا حدود 7 ساعت طول کشید و 3 ساعت هم فرود

آپلود عکس

فرود بسیار سخت و گم راه کننده ای داره

اول اینکه از زیر قله باید فرود برید که شیب خیلی زیادی داره و شن ها روی سنگ های بزرگ هستند و بسیار سر و لغزنده میشه و باید احتیاط کرد

بعدش میوفید روی شن اسکی و سنگ و قسمت های ناهموار با شیب زیاد که فرود رو بسیار کند میکنه

تا نهایتا به درخت ها و چشمه می رسید

بعد از اون قسمت های گمراه کننده شرع میشه

نکته در اینه که غیر از 2 مسیر دوراهی اول که ار کنار رودخانه میرید باقی باید از بالای سنگ های دست راست برید

چون رودخونه یهویی پرتگاه میشه !

از بالا هم دست به سنگ ها و پرتگاه های مخوف داره که باید تراورس کنید تا نهایتا بیوفتید روی یال خاکی پشت سری که دقیقا زیر قله بود.

مستند قله شاه دژ روی یوتیوب

ترک مسیر روی ویکی لاک

سیاه سنگ ها و قله علم کوه - ۲۶ و ۲۷ مرداد ۱۴۰۲

سیاه سنگ ها و قله علم کوه - ۲۶ و ۲۷ مرداد ۱۴۰۲

آپلود عکس

صبح زود راه افتادیم رسیدیم پناهگاه کوهنوردی رودبارک

شلوغ بود و تقریبا کل پارکنیگ داخل و‌بیرون پر بود و مجبور شدیم توی خیابان پارک کنیم

به سختی یک پاترک جور کردیم و ۵ تایی سوار شدیم. ۱۵۰۰

۴۵ دقیقه را تا پناهگاه ونداربن بود. که ۵۰۰ متر مانده ماشین خراب شده و برنامه ما از همان جا شروع شد

کوله ما برای ۲ روز اب و خوراک و لباس و تجهیزات شبمانی بود.

اگر ماشین ۲۰ دقیقه به مسیر ادامه میداد به تنگه گلو و ابتدای مسیر هسار چال میرسیدیم.

دقیقا کنار پناهگاه ونداربن - یال درختی هستش که ابتدای مسیر زمستانه علمچال و صعود به قله پسنده کوه است.

۲ مسیر دو راهه وجود داشت که جفتش رو از چپ رفتیم. مسیر خاکی و پر شیب بود و زیگ زاگ‌ بالا میرفتیم

به سنگ کشتی رسیدیم. یک‌سنگ بسیار بزرگ که دست چپمون قرار داشت. و جلوش عین دماغه کشتی بود.

یکم بالاتر هم یک چشمه کم اب بود. هوا گرم بود. یکم استراحت کردیم و حسابی اب خوردیم. یه قاطر چی باحال بهمون بیسکوییت ساق طلایی کرمدار که نهارش بود بهمون داد.

راه افتادیم. ۲ تا شیب نفسگیر رو رد کردیم و سرچال و دیواره مشخص شد.

چقدر جذاب بود که جاهایی که همیشه اسمش رو میشنوی رو ببینی. واقعا بکر و زیبا بود.

حس میکردم اینجا اومدن اتفاقی نیست.

جانپناه سرچال رو داشتن رنگ میکردن. کلی اتاق و تخت رایگان داشت.

سرویس بهداشت و آفتابه !

آپلود عکس

۲ ساعتی اونجا استراحت کردیم و یک چرتی هم زدیم

افتاب داغ بود ما هم کارمون رو کرده بودیم و عجله نداشتیم . فقط تا غروب باید یک جا برای شب مانی پای کار پیدا می‌کردیم.

نهار خوردیم ، حسابی اب خوردیم از چشمه و تمام بطری ها رو پر کردیم.

راه افتادیم. ۲ ساعتی راه رفتیم. توی ۴۰۰۰ بودیم و مسیر کفی و‌سنگی بود.

سنگ های کوچک و بزرگ از یک مشت تا یک کامیون !

زیر کل کف علمچال یخچال باستانی هستش که اگر خوب گوش کنی صدای اب رو میشه شنید. و این منطقه حرکت میکنه !

یه جاهایی هم شکاف خورده بود و عمق یخچال چند ده ماری مشخص بود. واقعا شگفت انگیز بود.

این که برای راه صاف رفتن توی این ارتفاع باید خط الراس بری ولی ما کف علمچال توی ۴۰۰۰ متری قدم میزدیم.

افتاب که داشت میرفت یک هو هوا سرد شد.

از دروازه بهشت رد شدیم جایی میان اسطوره ها

سیاه کمان - سیاه سنگ - علمکوه - شاخک ها - گرده آلمان ها - شانه کوه - تخت سلیمان - دندان اژدها

همگی به صورت یک دایره کامل دور ما بودند و در وسط قله میان سه چال خودنمایی میکرد.

جایی بین ابتدای شن اسکی سیاه سنگ و میان سه چال - کنار یک سنگ خیلی بزرگ کمپ کردیم

آپلود عکس

شب خنک‌ رو سرد بود. حدود ۵ درجه شاید صفر

سعید و الهه بهم یه کاپ کیک دادن برای تولدم

توی چادر فرشاد و مهدی و علی یه فیلم گرفتیم و تولد بازی کردیم

سعید توی چادر استراحت کرد. شب قبلش هیچ کدوم خوب نخوابیده بودیم.

منم رفتم دوی چادر و خوابیدم. طرفای ۱۱ بود که بیدار شدیم یه چیزی بخوریم.

ستاره بارون بود. خیلیییییییی خوشگل بود.

ولی امان از اینکه این زیبایی های کوه رو هیچ وقت نمیشه نگهداشت یا ثبت کرد.

یک بار چون زمستونه و باتری خالی شده یا سرده و نمیتونی دستکشت رو دربیاری . یک بار خسته ای . یکبار دیرت شده . و یکبار هیچ دوربینی نمیتونه ثبتش کنه !

شام مختصری خوردیم و خوابیدیم

صبح با طلوع بلند شدیم. رفتیم پای کار. شروع ماجراجویی ما

باید یک شن اسکی رو بالا میکشیدیم. شن اسکی بسیار پر شیب و انرژی بر و البته که بسیار بسیار ریزشی

باید از ۴۱۵۰ میمومدیم ۴۴۰۰ - یک ساعت و نیم طول کشید

پاذداخل شن میرفت و سنگ‌ها بسیار بی ثبات بود

تقریبا همه چیز میریخت

یک گروه تعداد بالا و بی تجربه با فاصله از ما بودن. نه صبر کردن که ما بریم و نه سرعت داشتن که به ما برسن

دو طول کل مسیر فقط ۱ سنگ در رفت که ما هم فرداد سنگ‌زدیم ولی کلی همون سنگ داستان شد ولی خوشبختانه حادثه اتفاق نیوفتاد

یک ساعت و نیم طول کشید تا این کابوس و تنش تموم بشه.

رسیدیم روی یک‌زین اسبی کوچک. چند دقیقه ای پفس تازه کردیم و …. تازه شروع دست به سنگ ها

اول اینکه احتمالا گم شدن بین مسیر ها زیاده. ولی پاکوب محوی وجود داشت

دوم اینکه دست به سنگ جدی نداشت ولی یه جاهایی چون زیر پا کف علمچال بود از نظر ذهنی فشار میاوورد

و خوشبختانه دست به سنگ ها ریزشی نبودند

خطرناک ترین دست به سنگ همون قسمت اول مسیر بود که باید یک تراورس میکردیم و یک گرده تیغه ای رو بالا می کشیدیم.

آپلود عکس

آپلود عکس

آپلود عکس

کامل تا شاخک ها دست به سنگ بود تا ناگهان فضا باز شد

دست راست شاخک تا با شیب زیاد مشخص شد

جانپناه سیاه سنگ که اندازه جانپناه ۵۰۰۰ دماوند بود و دست چپ دورنمای حصار چال با چادر های رنگی رنگی‌ زیاد نشون میداد که نردیک شدیم. ۲ ساعت نیم طول کشید که برسیم به جانپناه و استراحت کردیم.

آپلود عکس

یک تیم دیواره نورد ۴ نفره شب دیر وقت رسیده بودن بالا، نرفته بودن خرسان و اومده بودن طرف سیاه سنگ که مسیرشون کمتر بشه. جانپناه رو‌پیداذنکرده بودن و جایی این وسط بیواک کرده بودن. شب سختی داشتن و با طلوع افتاب خودشونو به جانپناه رسوندن بودن و توی افتاب خوابیده بودن. صورت هاشون سوخته بود و بدجوری داغون بودن.

من که دیگه اب نمیخواستم. یک و نیم لیتر اب و ایزوتونیک ام رو بهشون دادم.

نیم ساعت بعد به دوراهی و مسیر اصلی هسار چال رسیدیم. تصمیم گرفتیم قله رو هم صعود کنیم.

خیلی خیلی شلوغ بود و اصلا حوصله شو نداشتم. ولی نه نیاووردم و رفتیم.

آپلود عکس

رفتیم نوک قله و چنتا عکس گرفتیم بدون تابلو و ذز شن اسکی سرازیر شدیم

۲ ساعته تا کف هسارچال اومدیم و ۱ ساعته تا تنگه گلو

درجا هم یه پاترول گرفتیم و رفتیم رودبارک

علم کوه از سیاه سنگ ها به هسارچال

۲۶ و

۲۷ مرداد ۱۴۰۲

Distance: 32 km

Total moving time: 16 h

Total ascent: 4100 m

مستند روی یوتیوب

ترک مسیر ویکی لاک